مجموع فروش فیلم «دینامیت» ساخته مسعود اطیابی در آستانه ثبت ۴۰ میلیارد تومان است و در صدر پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران قرار گرفته و توانسته جایگاه شماره یک را از «مطرب» با فروش ۳۸ میلیاردیاش بگیرد. البته باید این را هم در نظر گرفت که «مطرب» در حالی دو سال صدرنشین گیشهها بوده که عملاً سینما در نتیجه شیوع کرونا از روال معمول خود خارج شده بود و چه بسا باید زودتر این جایگاه را واگذار می کرد، از سویی دیگر رقمی که «دینامیت» به آن دست پیدا کرده در نتیجه دسترسی به زمان طولانیتر اکران و در سالنهای بیشتر در کنار افزایش قیمت بلیت بوده است و پرفروش بودن آن نسبت به رقبایش الزاماً به معنای پرمخاطب بودنش نیست، این در حالی است که «گشت ۳» علیرغم اینکه نصف زمان «دینامیت» روی پرده است، با فروش ۳۲ میلیاردیاش فاصله چندانی با این فیلم ندارد و بعید نیست رکورد آن را هم بزند. اما آنچه در این گزارش محل بررسی خواهد بود اقبال مردم به سینمای کمدی است. نگاهی به جدول پرفروشهای سینما در چهار دهه اخیر نشان میدهد که سهم فیلمهای کمدی در این میان قابل تامل است و اگرچه ژانر غالب در سینمای ایران اجتماعی است و فیلمسازان درخشانی از نسل اول، دوم و البته جوانترها آثار ماندگاری در این فضا ساختهاند که اتفاقاً همانها هم جزو پرفروشترینها بوده اما باز هم این ژانر کمدی است که گوی سبقت را از رقیبانش ربوده و پرچمش را بر قله گیشه به اهتزار در میآورد.
البته فیلمهای «هزارپا»، «گشت ارشاد»، «نهنگ عنبر»، «آینه بغل»، «اخراجیها۲» و ... نیز هرکدام در دورهای جزو رکوردشکنها بودهاند، یا نمونه دیگر آن اکران نوروزی «من سالوادور نیستم» در روزهای پایانی سال ۹۴ بود که بسیاری معادلات را بهم زد و سینماداران را از استقبال مردم غافلگیر کرد، شاید کمتر کسی انتظار داشت شب عید و در گرماگرم خرید و خانه تکانی مردم دنبال سینما رفتن باشند اما همان زمان «سالوادور» فروش قابل توجهی را کسب کرد و با ادامه اکران در نوروز به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل شد و اکران کمدیها در ایام ویژه سال اهمیت بیشتری پیدا کرد. اما سوال اینجاست که میل به تماشای کمدی و ترجیح آن به فیلمهای غیر کمدی از کجا میآید؟ آیا پناه بردن به کمدی و فاصله گرفتن از زندگی روزمره با هدف کم کردن فشارهای روحی از دلایل اقبال به این ژانر است، آیا سلیقه مخاطب و ذائقهاش را به کمتر اندیشیدن سوق دادهایم، آیا همراهی با جهان فیلمسازی که مخاطب را درگیر سوالات و چالشهایش میکند از حوصله خارج شده و مهمتر این که آیا فیلم خوب ساخته نمیشود که سینمای اندیشهورز اینطور قافیه را به کمدیهای رنگارنگ باخته است. اینها سوالاتی است که پاسخ به آنها میتواند دلایل این استقبال را تا حدودی روشن کند.
نیاز جامعه به شادی را نمیتوان نادیده گرفت
پرفسور حسین باهر، جامعهشناس و کارشناس رسانه معتقد است جامعه به شادی نیاز مبرم دارد و این همان چیزی است که تحت هیچ شرایطی نمیتوان آن را نادیده گرفت. او میگوید: از قدیمالایام نیاز به شادمانی و تفریحات سالم در میان مردم دیده میشد و به طور خاص حضور در مراسم و مناسک شادمانی به عنوان یک سنت مطرح بود و همچنین در گذشتههای دور نیز رقص سماع و برخی آیینهای مذهبی شادی بخشی وجود داشتند که در حال حاضر بسیار کمرنگ شدهاند در حالی که نیاز به آن همچنان حس میشود. طبیعتاً در این میان هر آنچه که بتواند این نیاز را تا حدودی مرتفع کند از سوی مردم با استقبال مواجه خواهد شد.
وی در ادامه میافزاید: سینما هم به دلیل وجه لذتبخش و سرگرمیساز خود همواره مورد توجه جامعه بوده و قاعدتاً سینمای کمدی هم جزو مواردی است که میتوان این حلقههای مفقوده را در آن یافت. از سویی دیگر بخشی از این نیاز هم در برخی سنتها و آیینهای قدیمی ما مانند شب یلدا و ایام نوروز برآورده میشود و این نشان میدهد که جامعه ما از ابتدا جامعه شادمانی بوده و بررسی کتیبههای قدیمی و دستنوشتهها هم این ادعا را تایید میکند و نشان میدهد که آرزوی بزرگان نیز شادی و آرامش مردم بوده است.
برخی درد مشترک جامعه را دریافتهاند
شادی به هر طریقی که به وجود بیاید ایجاد شعف و شعف ایجاد شرف میکند؛ این را پرفسور باهر میگوید و تاکید می کند: بنابراین باید اینطور استنتاج کرد سینمای کمدی و حتی تئاترهای کمدی مورد استقبال قرار می گیرند زیرا مردم را برای ساعاتی از سختیهای روزگار و دغدغههای اجتماعی و اقتصادی دور میکنند و من به آنهایی که درد مشترک جامعه را دریافت کرده و راه مسالمتآمیزی برای آن یافتهاند تبریک میگویم.
برای فروکش کردن دردهایمان به مُسکن نیاز داریم
وی در بخش دیگری از سخنان خود در واکنش به اهمیت نیاز روحی جامعه که ممکن است زیر سایه توجه به تفریحات و لذتبخشی کمرنگ شود، تاکید میکند: به طور کلی مردم نیازهای مبرم بسیاری دارند و حتماً توجه به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... در الویت است و باید به این موارد رسیدگی شود اما نکته اینجاست که ما در این میان به مُسکنهایی هم نیاز داریم تا برخی آلام و دردهایمان فروکش کند. این مُسکنها در فرهنگ ما تجلی شعر، آواز و به طور کلی هنر بوده است. سینما نیز از جمله هنرهایی است که میتواند به خوبی در نقش یک مُسکن عمل کند. به نظرم علاوه بر سینما، تئاتر و حتی همین رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نیز به خوبی از امکاناتشان برای مفرح کردن مخاطب بهره میبرند.
پرفسور باهر معتقد است البته این گفتهها به این معنا نیست که این وجه سرگرمی سازی هنر جلوی اندیشه را میگیرد بلکه هنر به طور کلی زاییده درد و تفکر است، او تاکید میکند: به طور مثال دنیای شاعرانه بستری برای تنگناهای درونی بوده و عمده اشعار شعرای بزرگ ما درباره همین تنگناهای درونی است. اگر دقت کنید میبینید که همیشه برای معشوق محزون شعر گفته شده و اصولاً یک غمی با هنر همراه است.
حرکت کمدیها خلاف جهت ارتقای سلیقه مخاطب
اما رضا درستکار، منتقد سینما نیز پیشتر در یادداشتی درباره اینکه چرا اساساً انتخاب مردم کمدی است، اظهارات جالبی کرده بود. او میگوید: فرهنگها ناقص و متناقضاند. مثلا ما دوست داریم چراغ سالنهای سینما روشن باشد و چرخه اقتصاد هنر بچرخد و فرصت فیلم دیدن برای همه مردم فراهم باشد. گیشه شلوغ هم لازمه حیات طبیعی سینما است. اما جدول پرفروشهای سینما در اختیار فیلمهای طنز است و گرفتاری آنجاست که چنین فیلمهایی اغلب نازلاند و ارتقادهنده سطح سلیقه عمومی مردم هم نیستند.
درستکار معتقد است نباید با سلیقه مردم جنگ کرد، اما کمک به ارتقای آن مفید است. او به درستی این پرسش را مطرح می کند که چرا مردم از این دست آثار استقبال میکنند و شرایط و کمرنگ بودن مسئولیتها در حوزه اجتماعی و فرهنگی را علت آن می داند.
فیلمهایی که سوء هاضمه میآورند
به عقیده این منتقد؛ مخاطب سینماروی خسته ما در انتخاب فیلم، خارج شدن از فشارهای زندگی را لحاظ کرده و عموماً هم با محافظهکاری روی چهرهها و سلبریتیها حسابی باز میکند و در نهایت هم سر از فیلمهای طنز در میآورد. به گفته وی؛ مردم در خلاء فیلم خوب و اراده فرهنگی، به فیلمهای طنز پناه میبرند که سینمایی ضعیفتر و اما پر هزینهتر دارند؛ که غالبا هم مانند پففیل سیری موقت و سوء هاضمه میآورند.
او معتقد است آنقدر نورافکنها روی سینما زیاد شده که سینماگر را در پرداخت به موضوعات دست به عصا کرده و ریسک تجربه کردن فضاهای جسورانه و خلاقانه در ساخت فیلمها بالا رفته است. استقبال از فیلم کمدی لزوماً اتفاقی نگرانکننده نیست، بهویژه اگر آستانه تحمل را بالا ببریم و سطح عمومی فیلمهای طنز هم اندکی ارتقا یابد.
نظر شما